سفارش تبلیغ
صبا ویژن
.::پایگاه اطلاع رسانی"هیئت زینبیون"محفل بسیجیان و رهروان شهدا::.

تخریب بقیع 

دودمه

شد بقیع ویرانه و دل های ما دار البکا    العجل ای مقتدا 

بهر نابودی این آل سعود بی حیا          العجل ای مقتدا

دم پـاره

بقیع شده ویرانسرا       مهدی بیا مهدی بیا

ائمه بقیع(علیهم السلام)

باید اینجا حرم درست کنند

چار تا مثل هم درست کتتد

با امام حسن سزاوار است

چند باب الکرم درست کنند


با طلا دور مرقد سجاد

بیتی از محتشم درست کنند

به تولای باقر و صادق

صحن دارالقلم درست کنند

نزد ام البنین نمادی از

مشک و دست و علم درست کنند

"دودمه" نه در این مکان باید

شاعران "چاردم" درست کنند

با کریمان "کریم خانی"ها

قطعه ی "آمدم" درست کنند

دورگنبد چهار گلدسته

ولی از داغ خم درست کنند

کاش هرجیز را نمی سازند

کوچه را دست کم درست کنند

کوجه را در ادامه ی طرح ِ

از حرم تا حرم درست کنند

 

 

اشعار هشتم شوال سالروز تخریب بقیع - مهدی نظری

 

نا جوانمردان از اینجا صحن را برداشتند

کاش می گفتند گنبد را چرا برداشتند

 

زائری آمد کنار قبر آقایش نشست

با کتک او را ز قبرمجتبی برداشتند

 

خاک اینجا برتر از خاک تمام عالم است

خاک اینجا را همه بهر شفابرداشتند

 

تا که خاک کربلا هم مادری باشد کمی...

ازهمین ها را برای کربلا برداشتند

 

خواستند آثار جرم شهر مخفی ترشود

ازمیان نقشه اسم کوچه را برداشتند

 

آنقدر با گریه مردی بر رخ خود لطمه زد

تا که از قبر امام شیعه پا برداشتند

 

یک مفاتیح الجنان آورده بودیم،ازچه رو

دو نگهبان آمدند ازپیش ما برداشتند!

 

خاک اینجا بوی سیلی مکرر می دهد

بوی گریه های دختر بهرمادر می دهد

 

آخرش این خاک ایوانش طلایی می شود

گنبد و گلدسته های باصفایی می شود

 

این حرم با چار گنبد می شود بیت الحسن

هرکسی اینجا بیاید مجتبایی می شود

 

پنجره فولاد اینجا چه قیامت می کند

واقعاَ اینجاعجب دارالشفایی می شود

 

نقشه این صحن را باید که از زهرا گرفت

نقشه را مادر دهد وه چه بنایی می شود

 

گنبد صادق ضریح باقر و صحن حسن

پرچم سجاد،دارد دل هوایی می شود!

 

حتم دارم ساخت و ساز حرم های بقیع

ازهمان لحظه که آقا تو میایی می شود

 

می رسد روزی که بادستان پرمهر شما

از رواق و صحن اینجا رونمایی می شود

 

آخرش من مطمئنم این گره وا می شود

این حرم زیباترین تصویر دنیا می شود

 

هرچه خواندم در بقیع ازسینه عقده وانشد

هرچه گشتم قبر زهرا مادرم پیدا نشد

 

راه ما را بسته بودند هرچه من می خواستم...

تا روم درپیش قبر مادر سقا نشد

 

سربه دیوارش نهادم روضه ها خواندم ولی

هیچ یک از روضه هایم روضه زهرا نشد

 

"کوچه ای تنگ ودلی سنگ وصدای ضرب دست"

بعد از آن سیلی دگر چشمان زهرا وانشد

 

ازهمان شب که علی تابوت رابرشانه برد

زائر زهرا شدن جزنیمه شبهانشد

 

بعد زهرا مرتضی ماند و غم زخم زبان

هیچ کس جز درد پهلو همدم مولا نشد

 

زینبش می گفت من دیدم میان شعله ها

مادرم افتادپشت در و دیگر پانشد

 

سالها رفت و غروبی خیمه ها آتش گرفت

هیچ جایی مثل دشت کربلا غوغانشد

 

هیچ جایی خواهری داغی به این سختی ندید

هیچ جایی بر سر پیراهنی دعو انشد

 

 

 





طبقه بندی: اشعاری- هشت شوال -تخریب قبور- ائمه بقیع-زینبیون
نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 92 مرداد 24 توسط zeinabion

قالب وبلاگ