سفارش تبلیغ
صبا ویژن
.::پایگاه اطلاع رسانی"هیئت زینبیون"محفل بسیجیان و رهروان شهدا::.

به فرشته‌ها بگو تنهای‌مان بگذارند!
من بیگانه بودم با تاروپود سفیدش، با سربندهای سبز و قرمزش، با کلاه و پوتین، با قمقمه‌ی شرمنده از عطش‌اش من زیر باران، توی خیابان‌های نمناک، این شهر به شعارها‌ی شان خندیدم، گوش‌هایم پر بود از این که:«دم از عشق علی می‌زنند».
اما حالا این جا سکوی پرواز «هویزه» است، روبروی من معبد تنهایی «حسین علم الهدی» است. سرم بلند نمی شود. چشم‌هایم را به خاک دوخته‌اند. فشار سنگین دقایق را روی قفسه سینه‌ام احساس می‌کنم و قلبم تیر می‌کشد. می‌بینم سیاهی خلوت و تاریکش را، روشنایی نگاهش، امید خونین پایان ناپذیرش. می‌شنوم صدای پوتین‌های خسته‌اش، انگار خاک سالهاست که این آهنگ را نجوا می‌کند. خدایا! من دوباره گم شدم، اصلاً من همیشه گم شده‌ام! به فرشته‌ها بگو تنهایمان بگذارند. می‌خواهم تنهای تنها با خودت حرف بزنم من رفتم شلمچه، آهنگ محزونش، صدای رگبار و غرش تانک بود، طنین یا زهرا، تمامی وجودم را به لرزه انداخت. من گریه نکردم، من چادر مشکی آغشته به خاک و خون را دیدم. من زارزار یک قلب بی‌پناه را شنیدم ولی گریه نکردم، من از خود خسته‌ام، از چاره‌اندیشی و نگرانی، از ادامه‌ی راه، من فقط برای تو اعتراف می‌کنم، همراه همیشگی‌ام! من توی طلاییه می‌خواستم بدون کفش راه بروم ولی جوراب نداشتم! من توی دهلاویه می‌خواستم بپرم ولی بال نداشتم می‌خواستم آدم باشم ولی ... من خیلی بدم، خیلی بد؟! احساس می‌کنم به بی‌دردی رسیده‌ام و بی‌دردی بد دردی است. چرا؟ با کدامین اشتباه؟ مرا تو آوردی اینجا ولی دارم دست خالی برمی‌گردم تو مرا آوردی تمام آدم‌های خوبت را ردیف کردی و گفتی من دارم، من خوب فراوان دارم. تو کجای کاری؟ چمران علم الهدی، مهدی باکری، سید مرتضی و ... نشانم دادی و گفتی : تو هم بیا این در برای تو هم گشوده است. اگر بیایی در باز است و اگر نیایی حق بی‌نیاز است
نمی‌دانم این مکر آوردی و یا به لطف خواندی؟ می‌خواستی آدمم کنی یا اتمام حجت کرده باشی؟ تو چمران داری ولی این همه در خیال من نمی‌گنجد... من تنگ غروب شلمچه یادم رفت، من همه چیز یادم رفت .....
الهی، به غربت علم الهدی تطهیرم کن!
به زلالی چمران پیدایم کن!
و به قلم آوینی هرگز از من روی برمگردان!
منبع: ماهنامه سبز سرخ شماره 51





طبقه بندی: دفاع مقدس-به فرشته‌ها بگو تنهای‌مان بگذارند!
- زینبیون
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 92 مرداد 22 توسط zeinabion

قالب وبلاگ