جایگاه حضرت فاطمه(س) در آیات قرآن
بر اساس منابع تفسیری و حدیثی اهل سنت، تقریباً صد و سی و پنج آیه در چهل و نه سوره به نوعی درباره حضرت فاطمه(س) است. البته این تعداد غیر از آیاتی است که در منابع شیعه ذکر شده است. دو سوره، یعنی دهر و کوثر هم به طور کامل در شأن فاطمه(س) نازل شده است.
همه آیات و سوره های نازل شده در این باره در چهار دسته جای می گیرد:
1. اسباب نزول: یعنی آیاتی که حضرت فاطمه(س) سبب نزول آن بوده است.
2. شأن نزول: یعنی آیاتی که در شأن آن حضرت نازل شده است.
3. جری و تطبیق: یعنی آیاتی که حضرت فاطمه(س) به عنوان مصداقی از آن اراده شده است.
4. بطن: یعنی آیاتی که حضرت فاطمه(س) به عنوان باطن آن مورد نظر است.
در روایات اسلامی و اعتقادات مردم ایران زمین، نوروز روزی است که جبرئیل بر حضرت محمد (ص) نازل شد؛ روز غدیر خم است؛ روز آفرینش انسان است و روز ظهور حضرت صاحب الزمان (عج) خواهد بود.
در کتاب صحیح بخاری/در بخش کتاب المغازی/در باب غزوة خیبر/حدیث4240/4241/صفحه510/انتشارات داربن حزم/قاهره/سال1429هجری قمری
نوشته شده است :
حدثنا یحی بن بکیر حدثنا اللیث عن عقیل عن ابن شهاب عن عروة عن عایشه أن فاطمة علیها السلام بنت النبی أرسلت إلی أبی بکر تسأله میراثها من رسول الله مما افاء الله علیه بالمدینه و فدک وما بقی من خمس خیبر ، فقال ابوبکر : إن رسول الله قال : ((لانورث ، ما ترکنا صدقة ، إنما یأکل آل محمد من هذا المال))و انی والله لا اغیر شیئا من صدقة رسول الله عن حالها التی کانت علیها فی عهد رسول الله و لأعملن فیها بما عمل به رسول الله ، فأبی ابوبکر أن یدفع إلی فاطمه (س) منها شیئا . فوجدت فاطمه (س) علی ابی بکر فی ذلک فهجرته فلم تکلمه حتی توفیت و عاشت بعد النبی سته أشهر . فلما توفیت دفنها زوجها علی لیلا ولم یوذن بها ابوبکر و صلی علیها............
حدیث کرده است ما را یحی پسر بکیر حدیث کرده است ما را لیث از عقیل از پسر شهاب از عروه از عایشه که حضرت زهرا (س) دختر پیامبر فرستاد به ابوبکر و درخواست کرد میراثش را از پیامبر از آنچه که خدا داده بر او در مدینه و فدک و بقیه خمس خیبر ، سپس ابوبکر گفت : قطعا رسول خدا فرمودند : (( ارث نمیبرد از آنچه که صدقه باقی مانده ، قطعا میخورند آل محمد از این مال))و من به خدا قسم تغییر نمیدهم چیزی از صدقه رسول خدا را از همون حالتی که در زمان خودشان بوده است و انجام میدهم هر آنچه انجام داده است رسول خدا
پس ابوبکر نداد به فاطمه(س) چیزی از این ها را . سپس وقتی فاطمه (س) ابوبکر را دید اینگونه کرده است . پس روی از او برگرداند و با او سخن نگفت تا از دنیا رفت و زندگی کرد بعد از پیامبر 6 ماه . پس هنگامی که از دنیا رفت فاطمه(س) دفن کرد او را زوجش علی (ع) شبانه و اجازه نداده بود ابوبکر بر این دفن و نماز خواند زوجش بر او........
همانطور که میبینید در این حدیث دو شاهد مثال برای ما هست
1 - اینکه ابوبکر فدک و .... را به حضرت زهرا (س) نداد و این باعث شد که حضرت زهرا (س) دیگر با ابوبکر صحبت نکند تا از دنیا برود!!!!
در حدیثی که در آینده خواهم آورد از کتاب بخاری و مسلم میخوانیم
که هر کسی فاطمه (س) را بیازارد پیامبر را آزرده
و در قرآن میخوانیم هر کسی پیامبر و خدا را بیازارد لعنت خدا بر او باد
آیا این حدیث آزار رساندن را نمیرساند؟!
2 - چرا حضرت زهرا (س) شبانه دفن شدند؟!و چرا حضرت علی (ع) بدون اجازه این کار را کرد!!!
اگر ابوبکر و... با حضرت زهرا (س) خوب بودند دلیلی برای دفن شبانه اونم بدون اجازه ابوبکر طبق این حدیث نبود
پس معلوم هست درست رفتار نکرده بودند
حدیث فوق در کتاب صحیح مسلم/کتاب فضائل الصحابه/باب من فضائل علی بن ابی طالب (ع) حدیث 2404چاپ داربن حزم قاهره/سال چاپ1429هجری قمری
و نیز در کتاب صحیح بخاری/کتاب فضائل الصحابه/باب مناقب علی بن ابی طالب (ع)/حدیث3706چاپ داربن حزم قاهره/سال چاپ1429هجری قمری
حال باید ببینیم نسبت هارون و موسی چیست؟!
نسبت هارون و موسی از این قرار است :
1 - برادری زیرا که هارون برادر حضرت موسی بوده است
2 - جانشینی
زیرا که همیشه هارون جانشین حضرت موسی بود
قرآن در این باره میفرماید :
اذهب انت و اخوک بآیاتی ولا تنیا فی ذکری(42طه)
تو و برادرت با معجزات من ((برای هدایت گمراهان)) بروید ، و درباره ذکر من ((ابلاغ وحی)) سستی نورزید
و وقتی خدا به موسی میگه برو به سوی فرعون که سرکشی کرده (24طه)
موسی دعا میکنه ...
واجعل لی وزیرا من اهلی (29طه) هارون اخی (30طه)و اشدد به أزری(31طه)و أشرکه فی أمری(32طه)
از خانواده ام برایم دستیاری قرار بده(29)هارون برادرم را(30)پشتم را به او محکم کن(31)و او را در کارم شریک گردان(32)
بعد خدا میفرماید :
قال قد اوتیت سؤلک یا موسی(36طه)
ای موسی به یقین خواسته ات عطا شد(36)
خوب کما اینکه مشاهده میکنید علنا خدا هارون رو وزیر و جانشین حضرت موسی (ع) میکند
و حضرت موسی (ع) هارون را امید خودش میداند
و نیز شریک خود میداند
حال سوال اینست :
آیا اهل سنت چنین حدیثی و آیاتی را در کتابهای خود و قرآن ندیدند؟!
پس چرا خلاف آن حکم کرده اند؟!
امان از این شعار :
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو
غافل از اینکه قرآن میفرماید :
1 - و لکن اکثر الناس لا یعلمون
ولی اکثر مردم نمیدانند
((اعراف187/یوسف21/سبأ36))
2 - اکثرهم لا یعقلون
اکثر مردم نمی اندیشند
((مائده103/حجرات4))
3 - ام تحسب ان اکثرهم یسمعون او یعقلون؟!
آیا گمان میکنی اکثریتشان می شنوند یا می اندیشند؟!
((فرقان44))
4 - و ما یومن اکثرهم بالله الا و هم مشرکون
بیشترشان به خدا ایمان نمی آورند مگر اینکه برای خدا شریک قرار میدهند
((یوسف106))
5 - وما یتبع اکثرهم الا ظنا....
بیشتر آنها جز از گمان پیروی نمیکنند
((یونس36))
6 - یعرفون نعمة الله ثم ینکرونها و أکثرهم الکافرون
میشناسند نعمت های خداوند را سپس انکار میکنند و اکثرشان کافرند
((نحل83))
حالا بازم میخوای اکثر بشی؟!
تعجیل در فرج امام زمان (عج) صلوات
