اگر به دنبال پاسخ این سوالات میگردید
روی مطالب کلیک کنید
حضرت زهرا (س) حقیقت شب قدر
روایت هست که مرحوم مجلسی در بحار نقل کردند که «اللَّیلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَک لَیلَةَ الْقَدْرِ» شب قدر ماه رمضان ارتباطی با ولی خدا دارد، من تلقیام این است که حقیقت شب قدر درک ولی خدا و مقام ولایت الهیه است، انسان اگر به آن محیط أمن ولایت الهیه وارد نشود که «وَلَایةُ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی» شب قدری ندارد، خطر پذیر است، باید وارد آن حصن بشود که از مخاطرات نجات پیدا کند، کما اینکه «لا اله الا الله حصنی»، «ولایت علی ابن ابی طالب» هم حصن است. روایت
روزی شخصی خدمت یکی از حضرات معصومان (علیهم السلام) سخن از شبهای مبارک رمضان و لیالی قدر به میان می آورد و از فضیلت آن را از حضرت سؤال می کند. حضرت شروع به شمردن خصایص و فضایل شب قدر می نماید. شخصی در مجلس حضور داشت و با شنیدن آن آه حسرتی کشید که چرا شب قدر را به غفلت گذرانیده است. حضرت به او رو کرد و فرمود: «پاداش تو از همه آن کسانی که دیشب (شب قدر) را تا صبح بیدار بودند و عبادت کردند بیشتر است؛ زیرا در آن شب تو آب نوشیدی و یاد از لب تشنه ابا عبداللّه کردی و گفتی: سلام بر حسین و لعنت بر قاتلان او. همین مسئله سبب شد که بهترین عبادت را در نامه عملت بنویسند». منبع: http://www.hawzah.net/fa/magazine/magart/3674/6065/63952عظمت شب قدر در سیره معصومان (علیهم السلام)
طبقه بندی: سلام بر حسین و لعنت بر قاتلان او-عظمت شب قدر- زینبیون
حضرت آیت الله بهجت چه آدابی را در شب های قدر رعایت می کردند؟
ایشان در شب های قدر ادعیه وارده در آن شب ها را مراعات می کرد و شب های قدر را که بیدار می ماند قرآن سر می گرفت. البته ایشان قرآن سر گرفتن را مخصوص شب قدر نمی دانست و معتقد بود که خیلی از عبادت ها وجود دارد که ما به جهت این که نوشته است در فلان زمان آن را باید بجا آورد، ما خود را از آن محروم می کنیم، لذا در وقت شدت و گرفتاری ها قرآن به سر گرفتن را توصیه می کرد و در ایام دیگر همانند شب های جمعه خود نیز مشغول این امر می شد .
علاوه بر این، ایشان شب ها قبل از خواب حدیث کساء را حتما قرائت می کردند و همچنین با وضو به بستر خواب می رفتند و بعدها که به جهت مشکلات نمی توانستند وضو بگیرند با تیمم می خوابیدند و بعضی شب هایی را که می خواستند احیاء بگیرند یک مقداری استراحت می کرند و سپس بلند می شدند و می فرمودند که حضرت زهرا (س)، حسنین (ع) را شب زودتر می خواباندند تا قبل از نیمه شب برای احیاء بلند شوند .
منبع:
http://www.rozenews.com/fa/news/1799/%DA%AF%D9%84%DA%86%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B3%DB%8C%D8%B1%D9%87-%D8%B9%D9%84%D9%85%D8%A7-%D8%AF%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%87-%D8%B1%D9%85%D8%B6%D8%A7%D9%86
طبقه بندی: اعمال شبهای قدر از زبان آیت الله بهجت- زینبیون
سیره عملی امام خمینی (ره) در ماه مبارک رمضان
از جمله برنامه هاى ویژه حضرت امام (ره) در ماه مبارک رمضان، عبادت و تهجد بود. امام عبادت را ابزار رسیدن به عشق الهى مى دانستند. و به صراحت بیان مى کردند که در وادى عشق، نباید به عبادت به چشم وسیله اى براى رسیدن به بهشت نگاه کرد .
اکثر آشنایان امام نقل مى کنند که ایشان از سن جوانى، نماز شب و تهجد، جزء برنامه هایشان بود. بعضى از نزدیکان ایشان مى گفتند که وقتى در ظلمت و تاریکى نیمه شب، آهسته وارد اتاق امام مى شدم، معاشقه امام را با ایزد احساس مى کردم و مى دیدم که با خضوع و خشوعى خاص، نماز مى خواندند و قیام و رکوع و سجود را بجا مى آوردند که حقا وصف ناپذیر بود. با خودم فکر مى کردم که شب امام، حقیقتا، لیلة القدر است .
آورده اند که «حاج محمد ابراهیم کلباسی» که از معاصران «میرزای قمی» و «سید شفتی» و از شاگردان «بحر العلوم» و... بود شب قدر را با عبادت ادراک می کرد؛ زیرا مدت یک سال هر شب را تا صبح عبادت می کرد و معلوم است که شب قدر از شبهای سال بیرون نیست.احیاء و شب قدر در سیره علماء و بزرگان
حاج محمد ابراهیم کلباسی«ره»
اعمال مخصوصه شبهاى قدر
اعمال شب نوزدهم
و امّا دوّم یعنى اعمال مخصوصه این شبها پس اعمال شب نوزدهم چند چیز است :
اعمال مشترکه شبهاى قدر
شب نوزدهم اوّل شبهاى قدر است و شب قدر همان شبى است که در تمام سال شبى به خوبى و فضیلت آن نمى رسد و عمل در آن بهتر است از عمل در هزار ماه و در آن شب تقدیر امور سال مى شود و ملائکه و روح که اعظم ملائکه است در آن شب به اذن پروردگار به زمین نازل مى شوند و به خدمت امام زمان علیه السلام مشرّف مى شوند و آنچه براى هرکس مقدّر شده است بر امام زمان علیه السلام عرض مى کنند و اعمال شبهاى قدر بر دو نوع است یکى آنکه در هر سه شب باید کرد و دیگر آنکه مخصوص است به هر شبى امّا اوّل پس آن چند چیز است :
اولین بار که در جبهه رفتم، نزدیک شب قدر بود. شب قدر که رسید ، به اتفاق چندین تن از هم رزم هایم ، به محل برگزاری مراسم احیا رفتم. از مجموع 350 نفر افراد گردان ، فقط بیست نفر آمده بودند. تعجب کردم...! این اتفاق یک بار دیگر هم افتاد...
شب دوم هم همین طور بود . برایم سؤال شده بود که چرا بچه ها برای احیا نیامدند، نکند خبر نداشته باشند...؟!
از محل برگزاری احیا بیرون رفتم . پشت مقر ما صحرایی بود که شیارها و تل زیادی داشت .
به سمت صحرا حرکت کردم ، وقتی نزدیک شیارها رسیدم، دیدم در بین هر شیار، رزمنده ای رو به قبله نشسته و قرآن را روی سرش گرفته و زمزمه میکند . چون صدای مراسم احیا از بلندگو پخش میشد، بچه ها صدا را می شنیدند و در تنهایی و تاریکی حفره ها ، با خدای خود راز و نیاز میکردند.
بعدها متوجه شدم آن بیست نفر هم که برای مراسم عزاداری و احیا آمده بودند، مثل من تازه وارد بودند.
بین دزفول و اندیمشک، منطقه ای بود که درخت های پرتقال و اکالیپتوس زیادی داشت، ما اسمش را گذاشته بودیم جنگل . نیروهای بعثی بعد از آنکه پادگان را بمباران کرده بودند. نیروهایشان را در آن جنگل استتار کرده بودند.
آنجا دیگر تپه نداشت، اما بچه ها خودشان حفره هایی کنده بودند و داخل آن می رفتند و در تنهایی عجیبی با خدا راز و نیاز میکردند.
خاطرات شهید رضا صادقی یونسی برگرفته از http://www.ghorobeshalamche.blogfa.com/post-41.aspx
طبقه بندی: شب های قدر در جبهه-زینبیون-شهید رضا صادقی-دعا
صلح امام حسن علیه السلام در کلام شهید مطهری (قسمت چهارم)
پرسش و پاسخ
سئوال : اگر امیرالمؤمنین بجاى امام حسن مى بود آیا صلح مى کرد یا نه ؟ حضرت على مى فرمود من حاضر نیستم یک روز حکومت معاویه را تحمل کنم ، چگونه امام حسن راضى به حکومت معاویه شد ؟
جواب : این سئوال را که اگر حضرت امیر در جاى حضرت امام حسن بود صلح مى کرد یا نه ، به این شکل نمى شود جواب داد ، بله ، اگر شرایط حضرت على مثل شرایط حضرت امام حسن مى بود صلح مى کرد ، اگر بیم کشته شدنش در مسند خلافت مى رفت . ولى مى دانیم که شرایط حضرت امیر با شرایط امام حسن خیلى متفاوت بود ، یعنى این نابسامانیها در اواخر دوره حضرت امیر پیدا شد ، ولهذا جنگ صفین هم جنگى بود که در حال پیشرفت بود و اگر خوارج از داخل انشعاب نمى کردند مسلم امیرالمؤمنین پیروز شده بود . در این جهت بحثى نیست . و اما اینکه شما فرمودید چرا امیرالمؤمنین حاضر نیست یک روز حکومت معاویه را قبول کند ولى امام حسن حاضر مى شود ؟ شما این دو را با همدیگر مخلوط مى کنید . حضرت امیر حاضر نیست یک روز ، معاویه به عنوان نایب او و به عنوان منسوب از قبل او حکومت کند ، ولى امام حسن که نمى خواهد معاویه را نایب و جانشین خود قرار دهد ، بلکه مى خواهد خود کنار برود . صلح امام حسن کنار رفتن است نه متعهد بودن . در متن این قرار داد هیچ اسمى از خلافت برده نشده ، اسمى از امیرالمؤمنین برده نشده ، اسمى از جانشین پیغمبر برده نشده ، سخن این است که ما کنار مى رویم ، کار به عهده او ، ولى به شرط آنکه این که شخصا صلاحیت ندارد ، کار را درست انجام دهد ، و متعهد شده که درست عمل کند . پس این دو خیلى تفاوت دارد . امیرالمؤمنین گفت من حاضر نیستم یک روز کسى مثل معاویه از طرف من و نایب من در جایى باشد . امام حسن هم حاضر به چنین چیزى نبود ، و شرایط صلح نیز شامل چنین چیزى نیست