سفارش تبلیغ
صبا ویژن
.::پایگاه اطلاع رسانی"هیئت زینبیون"محفل بسیجیان و رهروان شهدا::.

مولای من
ای کاش آن اوایل که زبان گشودم نزدیکانم مرا به گفتن یا مهدی وا می داشتند ای کاش مهد کودکم،مهد آشنایی با تو بود. کاشکی در کلاس اول دبستان آموزگارم الفبای عشق را برایم هجی می کرد و نام زیبای تو را سر مشق دفترچه ی تکلیفم قرار می داد.
در دوره راهنمایی هیچ کس مرا به خیمه سبز تو راهنمایی نکرد.
در سالهای دبیرستان، کسی مرا با تو که مدیر عالم امکان هستی پیوند نزد.
در کتاب جغرافی ما صحبتی از (( ذی طوی))و (( رضوی)) نبود.
در کلاس تاریخ کسیی مرا با تاریخ غیبت غربت و تنهایی تو آشنا نساخت.
در درس دینی به ما نگفتند ((باب الله )) و (( دیان دین)) حق تویی.
دریغ که در کلاس ادبیات، آداب ادب ورزی به ساحت قدس تو را گوشزد نکردند.
چرا موضوع انشای ما به جای (( علم بهتر است یا ثروت))، از تو و ظهور تو و روش های جلب رضایت تو نبود!؟ مگر نه این است که بی تو نه علم خوب است و نه ثروت
ای کاش در کنار انواع و اقسام فرمول های پیچیده ی ریاضی، فیزیک و شیمی، فرمول ساده ی ارتباط با تو را نیز به من یاد می دادند.

وقتی برای کنکور درس می خواندم، کسی مرا برای ثبت نام در دانشگاه معرفت و محبت امام زمان(عج) تشویق نکرد. کسی برایم تبیین نکرد که معرفت امام نیز مراتب دارد و خیلی ها تا آخر عمر در همان دوران طفولیت یا مهد کودک خویش درجا می زنند.

مولای من! در دانشگاه هم کسی برایم از تو سخن نگفت؛ پرچمی به نام تو افراشته نبود؛کسی به سوی تو دعوت نمی کرد؛ هیچ استادی برایم اوصاف تو را بیان نکرد. کارکرد دروس معارف اسلامی و تاریخ اسلام، جبران کسریمعدل دانشجویی بود!

نه اینکه از تبلیغات مذهبی، فرهنگی، نماز جماعت، اردوهای سیاحتی- زیارتی مسابقات قرآن ونهج البلاغه و.... خبری نباشد کم و بیش یافت می شود؛ اما در همه ی این عرصه هانیز تو سهمی نداشته ای و غریب و مظلوم از یاد رفته ای.

آقای من!

از کجا آغاز کنم؟ از خود بگویم یا از دیگران؟ از نسل های گذشته بگویم یا از نسل های امروز؟ از دوستان شکوه کنم یا از دشمنان؟ از آنانی بگویم که خاطر شریف تو را می آزارند؟ از آنها که دستان پدرانه و مهربانت را خون ریز معرفی می کنند؟ از آن ها که چنان برق شمشیرت را به رخ می کشند که حتی دوستانت را از ظهورت می ترسانند؟ از آنها که بر طبل نومیدی می کوبند و زمان ظهورت را دور می پندارند؟ از خود آغاز می کنم که هر کس از خود شروع کند، امر فرج اصلاح خواهد شد.

می خواهم به سوی تو برگردم، یقین دارم بر گذشته های پر از غفلتم کریمانه چشم می پوشی؛ می دانم توبه ام را قبئل می کنی و با آغوش باز مرا می پذیری. من از تو گریزان بودم؛ اما تو همچون پدری مهربان، دورادور مرا زیر نظر داشتی... العفو...العفو....
برگرفته از کتاب آشتی با امام عصر(هراتی)




نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 87 آبان 2 توسط هیــئت زیـــنبیون

قالب وبلاگ