اگر میخواهید بدانید که چه میشود یک انسانی قاتل میشود
یا چه میشود یک انسانی کم کم فحش و ناسزا به اهل بیت میدهد
یا یک عابدی ضد خدا میشود
حتما این مطلب را بخوانید
آیه 10 سوره بقره را حتما نگاهی بندازید
بیانگر پاسخ سوالات فوق هست
میفرماید :
در درونشان مرضی هست که زیاد میکند خدا مرض هایشان را
و برای آنهاست عذابی دردناک به آنچه که دروغ میبندند
نمیدانم تا کنون به این آیه دقت کرده اید
این آیه میفرماید برخی انسان ها یه مرضی روحی در وجودشان هست
به فکر اصلاح نمیفتن و این مرض زیاد میشود
ما باید دقت کنیم
شخصی که قاتل هست یا فحش میدهد به خدا و....
این از اول قاتل و.... نبوده
بلکه مرض کوچکی داشته
یعنی گناه کوچکی مرتکب میشده
عادت به گناه کوچکی داشته
که این بزرگ شده
و شده قاتل
یا شده منکر خدا
اگر شما هم مرضی کوچک یا گناه کوچکی مرتکب میشوید و شده عادت شما
بدانید در آینده نه چندان دور ، بزرگ خواهد شد
و به همین جاها که نباید برسید میرسید
بدانید اگر لقمه مشکوک دوستتان را خوردید
شما رو به جاهایی میکشاند که نباید بکشاند
برای همین هست که احادیث ما تاکید دارن بزرگترین گناه کوچک شمردن گناهان هست
پس از حالا بیاید مرض های خودمون رو اصلاح کنیم تا زیاد نشده
موفق و موید باشید
تو ادامه مطلب هم تفسیر این آیه رو نوشتم
«فى قلوبهم مرض»
در دلهاى آنان، نوعى بیمارى است
و روح و جانشان براثر آلودگى به گناه، از نعمت سلامت محروم است.
روشن است که منظور از این بیمارى، آفت تردید و حقستیزى است؛ زیرا همانگونه که بیمارى، بدن را از حالت سلامت و اعتدال خارج مىسازد، آفت تردید نیز با قلب و خرد چنین مىکند.
برخى نیز برآنند که بیمارى، مایه سستى و واماندگى است؛ و از آنجا که بیمارى جسم، سستى و واماندگى اندامها و اعضا را در انجامدادن وظایف خویش درپى دارد، بیمارى قلب یا روح نیز مایه سستى و واماندگى از پرستش و اطاعت خدا است.
«فزادهماللَّه مرضاً»
در این مورد، دیدگاهها متفاوت است:
1. بعضى معتقدند از آنجا که آیه و دلیل و برهانى که ازسوى خدا آید، بجاى حقپذیرى، بر تردید آنان مىافزاید، در این آیه افزایش بیمارى آنان به خدا نسبت داده شده است. نظیر این آیه در قرآن بسیار است؛ ازجمله در داستان نوح، که مىفرماید: «فَلَمْ یَزِدْهُمْ دُعائى الّا فِرارَاً.»(66) ( و دعوت من، جز بر گریز آنان نیفزود).
و نیز در این آیه شریفه که: «وَ اَمَّاالَّذینَ فى قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزادَتْهُمْ رِجْسَاً اِلى رِجْسِهِمْ وَ ماتُوا وَ هُمْ کافِرُونَ»(67).
2. ابوعلى جبایى بر این باور است که: شرک گرایان و منافقان از شکوفایى و گسترش دین خدا، در دل اندوهگین بودند؛ و خدا با ارزانىداشتن اقتدار بیشتر به مسلمانان و یارىرساندن به پیامبر (ص)، اندوه آنان را افزون ساخت.
3. برخى نیز تقدیر آیه را اینگونه گرفتهاند که: «فزادتهم عداوةاللَّه مرضاً» (دشمنى با خدا، بر بیمارى آنان افزود). با این بیان، واژه «عداوة» از آیه حذف شده است؛ بسان این آیه شریفه: «فَوَیْلٌ لِلْقاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِکْرِاللَّهِ ...»(68)، که واژه «ترک» در آن حذف شده و معناى آن چنین است: «پس واى بر سختدلانى که یاد خدا در دلهاى آنان راه ندارد.» یا: «واى بر سختدلان از وانهادن یاد خدا!»
4. آیاتى که با نزول آنها ازجانب خدا، پرده از روى زشتکاریهاى آنان برداشته مىشود، بر اندوه آنان مىافزاید. با این بیان، معناى آیه این مىشود که: «از نزول این آیات، اندوهى در دلهاى آنان ایجاد مىشود، و خدا با فروفرستادن آیات بیشتر و ترسیم چهره کریه آنان، بر اندوهشان مىافزاید».
5. ابومسلم اصفهانى مىگوید: «فزادهماللَّه مرضاً» نفرین است، نه خبر. پس، مفهوم آیه این است که «خدا، بیمارى آنان را افزون سازد». نظیر این آیه شریفه که: «ثمّ انصرفوا صرفاللَّه قلوبهم.» (آنگاه [از حق] بازگشتند؛ که خدا دلهایشان را برگرداند و توفیق راهیابى و هدایت را از آنان سلب کند).
«ولهم عذاب الیم بما کانوا یکذبون»
از آنجا که نفاقپیشگان، خدا و پیامبر او را دروغ و دروغزن انگاشتند و تنها بظاهر اظهار ایمان کردند، عذابى دردناک خواهند داشت.