زنی که هزار سال عمر کرد
کم حرف می زد. سه تا پسرش شهید شده بودند.
ازش پرسیدم «چند سالته ،مادر جان؟» گفت :«هزار سال.» خندیدم .
گفت «شوخی نمی کنم. اندازه هزار سال بهم سخت گذشته .» صداش می لرزید.
منبع :کتاب مادران شهدا از مجموعه کتابهای روزگاران انتشارات روایت فتح
طبقه بندی: مادر-عمر طولانی-صبر-زینبیون-شهید-جانباز-ولایت-هزار سال-شوخی-روای