کنکاشى در تاریخ
برپایى سوگوارى، مرثیه خوانى، عزادارى، نوحه خوانى و جلوههاى خاصى از مراسم بزرگداشت و تعزیت در تاریخ بسیار است. با کنکاش و جست و جو در متون تاریخى و آثار کهن اسلامى نمونههاى فراوانى مىتوان یافت که این امر از روایى و همچنین عادى بودن برگزارى چنین محافلى حکایت مىکند و بر مرسوم بودن آن گواهى مىدهد؛ واکنش مردم مدینه نسبت به شنیدن خبر شهادت امام حسین ( ع ) یکى از نمونههاى آشکار و گویاى این مدعاست، طبرى در تاریخ خود به نقل از یکى از راویان چنین مىنویسد:
« فلم اسمع واللَّه واعیة مثل واعیة نساء بنى هاشم فى دورهن على الحسین؛ به خدا سوگند، من سوگواریى همچون ناله و گریه زنان بنى هاشم در مصیبت حسین ( ع ) نشنیدهام. » تاریخ الطبرى، ج 3، ص 341 و 342.
ابن کثیر در تاریخ خود چنین مىنویسد:
در روز عاشورا از سبط ابن جوزى در دمشق خواسته شد که بر فراز منبر رفته و از مقتل و چگونگى شهادت امام حسین ( ع ) براى مردم سخن گوید. سبط ابن جوزى این خواسته را پذیرفت و بر بالاى منبر تکیه زد، او پس از یک سکوت طولانى، دستمال خویش بر صورت نهاد و گریه شدیدى سرداد و آنگاه در حالى که مىگریست این دو بیت شعر را سرود:
ویل لمن شفعاؤه خصماؤه * و الصور فى نشر الخلایق ینفخ
لابد أن ترد القیامة فاطم * و قمیصها بدم الحسین ملطخ
واى به حال کسى که شفیعاش دشمن او باشد! در هنگامه قیامت، که براى بیرون آمدن مردم از زمین « قبور » در صور دمیده مىشود.
سرانجام در قیامت فاطمه زهرا وارد محشر مىشود، در حالى که پیراهناو به خون حسین ( ع ) آغشته است.
سپس سبط ابن جوزى از منبر پایین آمد و اشک ریزان به خانه خویش رفت. البدایة و النهایة، ج 13، ص 207 ( حوادث 654 هجرى قمرى ).
در تاریخ همچنین نمونههاى از برپایى عزادارى مردم براى درگذشت شخصیت هاى اهل سنت ثبت است؛ به عنوان مثال مىتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
1 - عزادارى براى عبدالمؤمن ( م 346 ق. )
1 - عزادارى براى عبدالمؤمن ( م 346 ق. )
عبدالمؤمن بن خلف، از فقیهان مذهب ظاهرى و پیرو مکتب محمد بن داود است. نسفى درباره خاکسپارى وى چنین مىگوید:
در تشییع جنازه عبدالمؤمن شرکت جستم، صداى طبل و دهل آن چنان گوش خراش بود گویا آنکه لشکرى به شهر بغداد یورش برده است. این مراسم ادامه داشت تا آنکه مردم براى برپایى نماز میت آماده شدند. » تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج 10، ص 272؛ سیر اعلام النبلاء، ج 15، ص480.
2 - عزادارى براى جوینى ( م 478ق. )
2 - عزادارى براى جوینى ( م 478ق. )
ذهبى از درگذشت جوینى و مراسم سوگوارى او چنین یاد مىکند:
« نخست او را در منزلاش به خاک سپردند و آنگاه پیکرش را به مقبرة الحسین ( شاید کربلاى معلى ) انتقال دادند. در ماتم او منبرش را شکستند، بازارها را تعطیل کردند و مرثیههاى فراوانى در مصیبت اش خواندند. او چهارصد شاگرد و طلبه داشت، آنان در سوگ استاد خویش، قلم و قلمدانهاى خود را شکستند و یک سال عزادارى نمودند و عمامههاى خود را به مدت یک سال از سر برداشتند بدان حد که کسى جرات به سر گذاشتن عمامه را نمىداشت. آنان در این مدت در سطح شهر به نوحه خوانى و مرثیه سرایى پرداختند و در فریاد و جزع زیاده روى کردند! » سیر اعلام النبلاء، ج 18، ص 468؛ المنتظم، ج 9، ص 20.
3 - عزادارى براى ابن جوزى ( م 597 ق. )
3 - عزادارى براى ابن جوزى ( م 597 ق. )
سبط بن جوزى در شب جمعه سیزدهم ماه رمضان فوت کرد. ذهبى درباره بازتاب مرگ او مىنویسد:
«.. با درگذشت او، بازارها تعطیل گردید و جمعیت زیادى در مراسم او حضور یافتند، فراوانى مردم و فزونى گرما سبب شد که بسیارى از سوگواران روزه خویش را خوردند!، بعضى خود را به دجله انداختند.. از کفن اندکى ماند.. مردم تا پایان ماه رمضان در کنار قبر او شب را به صبح رساندند، آنان شمع و چراغ و قندیل آوردند و قرآن را ختم کردند. مراسم عزادارى را روز شنبه برپا کردیم، سخنرانان درباره او به سخن پرداختند، جمعیت بسیارى شرکت جستند و درباره او مرثیهها گفته شد. » سیر اعلام النبلاء، ج 18، ص 379.
سخن پایانى
مورخان بنام اهل سنّت، بآسانى و مسامحه صحنههاى سوگوارى و عزادارى مردم براى عالمان سنى مذهب را گزارش کرده و آن را بدون هیچ تحلیل و یا نقدى نقل کرده و گاه به بزرگى از آن یاد نمودهاند، اما هم ایشان در برابر عزادارى و ماتم سرایى شیفتگان امام حسین ( ع ) به تندى تاخته و در موضعگیرى خشن و سرشار از تعصب خویش، آن را مولود بى خردى و دورى از سنت قلمداد مىکنند! ر. ک: العبر، ج 2، ص 89؛ تاریخ الاسلام، ( حوادث 351 هجرى )، ص 11؛ الکامل، ج 8، ص 549.
براستى این دوگانگى از چیست؟
فهرست منابع
فهرست منابع
القرآن الکریم
القرآن الکریم
أخبار مکة، ابوعبداللَّه فاکهى، 240 ه".
ارشاد السارى، قسطلانى، ت 923 ه".
أنساب الأشراف، احمد بن یحیى بلاذرى، ت 279 ه".
الأستیعاب، ابن عبدالبرّ قرطبى، ت 463 ه".
البدایة و النهایة، ابن کثیر دمشقى، ت 774 ه".
تاریخ الاسلام، شمس الدین ذهبى، ت 748 ه".
تاریخ الأمم و الملوک، ابوجعفر طبرى، ت 310 ه".
تاریخ المدینة المنورة، ابوزید النمیرى، ت 262 ه".
تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ت 571 ه".
تذکرة الخواص، سبط ابن الجوزى، ت 654 ه".
تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانى، ت 852 ه.
تهذیب الکمال، ابوحجّاج مزى، ت 742 ه".
جامع الاصول، ابن اثیر جزرى، ت 606 ه".
الجامع الصحیح، محمد بن عیسى ترمذى، ت 297 ه.
دراسات فقهیة فى مسائل خلافیة، نجم الدین طبسى
ذخائر العقبى، محب الدین طبرى، ت 694 ه".
السنن الکبرى، ابوبکر بیهقى، ت 458 ه".
سنن النسائى، احمد بن شعیب، ت 303 ه".
سیر اعلام النبلاء، شمس الدین ذهبى، 748 ه".
السیرة الحلبیة، برهان الدین حلبى، 1044 ه".
السیرة النبویة، ابن هشام، ت 213 ه".
شرح النووى، محیى الدین نووى، ت 676 ه".
شفاء الغرام، محمد بن احمد حسنى، ت 832 ه".
صحیح البخارى، محمد بن اسماعیل بخارى، ت 256 ه".
صحیح مسلم، مسلم بن الحجاج قشیرى، ت 261 ه".
الطبقات الکبرى، محمد بن سعد بصرى، ت 230 ه".
العبر فى خبر من غبر، شمس الدین ذهبى، ت 748 ه".
العقد الفرید، ابن عبدربه اندلسى، ت 327 ه".
الکامل فى التاریخ، ابن اثیر جزرى، ت 630 ه".
کنز العمال، متقى هندى، ت 911 ه".
المستدرک على الصحیحین، ابوعبداللَّه حاکم، ت 405 ه".
المستصفى، ابوحامد غزالى، ت 505 ه".
المسند، احمد بن حنبل، ت 241 ه".
المصنف، ابن أبى شیبة، ت 235 ه".
المغازى، محمد بن عمر واقدى، ت 207 ه".
المنتظم، ابوالفَرَج ابن الجوزى، ت 597 ه".
طبقه بندی: اسنادی برای گریه و اشک- گریه-زینبیون-اهل سنت